سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.:: بلاجویان ::.

ای مرد...
چقدر نوشته هایت را دوست دارم. عشق بازیهایت با معشوق، با روح بازی می کند، احساس را پرواز می دهد.
ای کاش لحظه ای از حال و هوایت را در هوای معشوق کبریاییت تجربه می نمودم...
واحسرتا...چه می گویم !! ما نامحرمیم . نامحرم را که به آن مقامات بار نمی دهند.
تصویر زیبایت در پیش رویم گذاشته است. به دوردستها می نگری...اما ... اما ...
کاش می دانستم انتهای نگاه تو به کجاست.  
می خواهم هراز گاهی دل نوشته هایت را بر صفحه مجازی قلبهای دوستانم بگذارم. اجازه هست ؟!


"من پای از گلیم هستی فراتر می نهم. تا آنجا که فقط روح و دل حکومت دارند پیش می روم، تا به ملاقات خدای خویش نائل آیم. خوش دارم که در این سفر تنها باشم، تا در خلوت تنهایی، قلب خود را نمازگاه ذات اقدسش کنم.

خدایا، هرچه را دوست داشتم از من گرفتی. به هرچه دل بستم، دلم را شکستی. به هرچه عشق ورزیدم، آن را زائل کردی. هرکجا که قلبم آرامش یافت ، تو مضطرب و مشوشش نمودی. هروقت که دلم به جایی استقرار یافت تو آواره ام کردی. هر زمان که به چیزی امیدوار شدم، تو امیدم را کور نمودی... تا به چیزی دل نبندم و کسی را بجای تو نپرستم، و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم. و جز تو با کسی دیگر و در جا ونقطه ای دیگر آرامش نیابم.

فقط تو را بخواهم، تو را بخوانم، تو را بجویم و تو را پرستش کنم...

                              .:: شهید دکتر مصطفی چمران ::.



  • کلمات کلیدی : ملاقات، خدا، آرامش
  • نوشته شده در  یکشنبه 88/6/15ساعت  5:8 عصر  به قلم سید 
      مهربونی()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کربلا..
    هیجده شمع خاموش...
    امامنا ...
    عاشقانه ای با معبود ...
    دلم پر درده ...
    درد دل
    نهایت بندگی ...
    اینجا برای از تو نوشـتن هوا کم است
    دل نوشته
    صدایم را می شنوی ؟!
    [عناوین آرشیوشده]